امنیت معنوی
"ایمان"؛ سرچشمة اصلی امنیت
در فرهنگ اسلام که برگرفته از روایات معصومین: است، مبنا و سرچشمه اصلی امنیت، ایمان الهی است که همه ی ابعاد وجودی انسانها را پوشش میدهد و دنیا و آخرت را شامل میشود. در این فرهنگ، اساس بر امان الهی و ایمان و ایمنی از عذاب و قهر خداوند متعال است تا انسان به اعتماد و اطمینان برسد و صاحب نفس مطمئنه گردد. امنیت اساسی که همان امنیت معنوی است با سکینه و دخول در دارالسلام امن الهی، احیای قلب، مبارزه با نفس و شهوات، سیر و سلوک الی الله و رسیدن به مدارج کمال، معرفت و شهود محاضر قدس میسر است..
از پیامبر و امام صادق نقل شده که مؤمن، مؤمن نامیده شده است، چون از خدا امان میخواهد و خدا به او امان میدهد. امام علی (ع) نیز در فرازهای متعددی، امنیت اساسی و معنوی را میوه ایمان دانسته و آن را به افرادی که خداوند را ملجأ و پناهگاه خود نمودهاند، نوید میدهد:
"ایها الناس، انّه من استنصح الله وفّق و من اتخذ قوله دلیلاً هدی للّتی هی اقوم فانّ جار الله آمن و عدّوه خائف" ؛ ای مردم! هر کس خدا را ناصح و خیرخواه خود قرار دهد، موفق میشود و هر کسی قول او را دلیل و راهنما قرار دهد، به استوارترین راه، هدایت خواهد شد. کسی که خود را در پناه خداوند قرار دهد، در امنیت و آرامش خواهد بود و هر کس دشمن خدا باشد، خائف و هراسناک است
بر اساس روایات، ریشة امنیت معنوی فرد مؤمن و متقی، خوف الهی است. این خوف نیز با تأمین و تحصیل امنیت مذکور، تعامل کاملاً مستقیمی دارد؛ هر قدر که مؤمن از خدا ترسان باشد از غیر خدا نمیترسد و دیگران او را صاحب هیبت میدانند. پیامبر اکرم (ص) فرموده که خدای متعال میفرماید: «به عزت و جلالم سوگند که یک بنده را دو امنیت و دو ترس با هم ندهم؛ اگر در دنیا از من ایمن است، در روزی که بندگانم را جمع کنم او را بترسانم و اگر در دنیا از من بترسد، روزی که بندگانم را جمع نمایم، ایمنش کنم «..
امنیت فردی و اجتماعی
امنیت فردی، عبارت است از حالتی که فرد، در آن از لحاظ جسمی و روحی، فارغ از ترس نسبت به آسیبرسیدن به جان، مال یا آبروی خود یا ازدستدادن آنها زندگی کند و امنیت اجتماعی بهمعنای امنیت جان، مال، آبرو و موقعیت شخص از جانب عوامل اجتماعی میباشد. در اندیشة اسلامی، امنیت فردی و اجتماعی را باید در سایة تقوا، عدالت، رعایت حرمت و حقوق انسانها، دفاع از مظلومان، برخورد با مفسدان و مجرمان، رفع فقر، تأمین رفاه و معیشت مردم، حفظ آزادیهای مشروع، حاکمیت عادلانه، حقانی و قانونی و بهطور کلی در معیارهای انسانی و الهی جستوجو کرد.
روایت شده که پیامبر اکرم (ص) به کعبه نگاه کرد و فرمود: «آفرین به تو خانه؛ چقدر نزد خدا ارجمند و محترمی! بهخدا قسم حرمت مؤمن از تو بیشتر است؛ زیرا خداوند از تو یک چیز را حرام کرد و از مؤمن سه چیز را: مالش را، خونش را و گمان بد بردن به او را ... ؛ همانگونه که مرد را زن و فرزندانش میشناسند، مؤمن در آسمان شناخته میشود. او نزد خدا از فرشتة مقرب گرامیتر است»
ـ امام حسین (ع) فرمود: «مؤمن کسی است که همسایهاش از شرّ او در امان باشد. راوی از امام پرسید: منظور ازشر چیست؟ امام فرمود: یعنی از ظلم و جور و غضب او [ایمن باشد]»
ـ پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «به شما بگویم که چرا مؤمن، مؤمن نامیده شده است؛ چون جان و مال مردم از (تعرض) او در امان است».چنین نگرشی نسبت به حرمتداشتن امنیت فردی و اجتماعی افراد، تنها شامل مسلمانان نیست؛ بلکه تمامی کسانی که در ذّمه و پناه کشور اسلامی زندگی میکنند؛ اعم از اینکه مسلمان باشند یا غیر مسلمان.
بهترین نمونة این نگرش، اظهار ناراحتی و تأسف امام علی (ع) از تعدی به زنان مسلمان و غیر مسلمانی میباشد که در جنگ مورد هجوم قرار گرفته و زیورها و خلخالهای آنان توسط مهاجمین ربوده شده است. امام علی از نبردهای موسوم به غارات به دلیل آنکه حرمت انسانها، از مسلمان و غیر مسلمان شکسته میشد، رنج میبرد. آن حضرت هنگامی که نیروهای فرماندار معاویه (سفیان بن عوف غامدی) به شهر انبار حمله بردند و پس از قتل فرماندة منطقه (اشرش)، دست به تعدی و تجاوز نسبت به مردم زدند، چنین فرمود:
« و اینک، فرماندة معاویه (مرد غامدی) با لشگرش وارد شهر انبار شده و فرمانده [منصوب] من (حسان بن حسان بکری) را کشته و سربازان شما را از مواضع مرزی بیرون رانده است. به من خبر رسید که مردی از لشگر شام به خانة زنی مسلمان و زنی غیر مسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارههای آنها را بهغارت برده است؛ در حالی که هیچ وسیلهای برای دفاع، جز گریه و التماسکردن نداشتهاند ... . اگر برای این حادثة تلخ، مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است».
از مجموع مطالبی که از روایات نقل شد، سازوکارهای روایی تأمین امنیت فردی و اجتماعی را میتوان بهطور خلاصه اینگونه ذکر کرد:
-تأکید بر اصل کرامت و ارزش والای انسان و حفظ حرمت، شرافت، شخصیت، حیثیت و حریم او چه در حوزة فردی و چه در حوزة اجتماعی و مخالفت با هرگونه تعدی به این کرامت و حرمت؛ بهویژه از سوی نظام سیاسی و نهادهای آن
-تمهید و بسترسازی حیات معنوی و حیات مادی افراد جامعه و تلاش در جهت تقویت، بالندگی و تکامل ایمان مردم در حیات فردی و اجتماعی و افزایش تربیت، تهذیب و تزکیة آحاد اجتماع و تشویق آنها به انجام اعمال صالح؛ مانند ایثارگری، امانتداری، آبروداری، خیرخواهی، سودرسانی، ملایمت در رفتار، رازپوشی، چشمپوشی از انتقام و مسالمتجویی؛ حتی در برخورد با جاهلان.
تأمین نظم متکی بر عدالت که در آن حقوق انسانها از هر نوع تجاوز و تعرضی مصون باشد.
-مقابله با ظلم، فساد و اِفساد و ایجاد هر نوع بینظمی و اختلال در روابط فردی و اجتماعی و محیط نظام سیاسی و مقابلة قانونی با خائنین، منافقین، مجرمین، بزهکاران و توطئهگران و تهدیدکنندگان امنیت.بدیهی است که نظام سیاسی، وظیفه دارد تا با انجام بهینة وظایف محوله و با برنامهریزیهای صحیح و وضع قوانین تشویقی و تنبیهی، زمینههای لازم برای تحقق این راهکارها را در حوزة فردی و اجتماعی فراهم نماید
امنیت سیاسی و نظامی
امنیت سیاسی با امنیت اجتماعی پیوند عمیقی دارد؛ زیرا امنیت اجتماعی بهدنبال ایجاد امنیت و آسایش زیست جمعی و مدنی افراد از طریق قوانین و إقامة نظم و حکومت است و امنیت سیاسی بهمعنای تأمین آرامش و طمأنینة لازم توسط حاکمیت یک کشور برای شهروندان قلمرو حکومت خویش از راه مقابله با تهدیدات مختلف خارجی و همچنین تضمین حقوق سیاسی آنان در مشارکت جهت تعیین سرنوشت اجتماعی و سیاسی از طریق حکومتی مردمسالار است.
امیر مؤمنان، عدم وجود نظم اجتماعی و قانون مداری و بهدنبال آن، عدم برقراری امنیت را از اسارت انسان در چنگال حیوانی درنده بدتر میداند و میفرماید: «امام عادل خیر من مطر وابل [و] سَبُعٌ حطوم اکول خیر من وال غشوم ظلوم و وال غشوم خیر من فتنه تدوم» ؛ پیشوای دادگر از باران پیوسته [که همه چیز را بارور میکند] بهتر است و جانور درنده، از فرمانروای ستمکار بهتر است و فرمانروای بیدادگر از هرج و مرج و فتنهای که ادامه یابد نیکوتر است.
امام علی (ع) در خطبة 131، ضمن بیان آرمانها و اهداف عالیة اقامة حکومت، یکی از اساسیترین آن اهداف را ایجاد امنیت بهویژه برای مظلومین جامعه بهشمار میآورد. امام ضمن تضرع به خداوند عرض میکند: «اللهم انک تعلم انّه لم یکن الذی کان مِنّا منافسة فی سلطان و لا التماس شیءٍ من فضول الحطام و لکن لِنُردَ المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک، فیَأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطّلة من حدودک» ؛ بار الها! تو آگاهی که هدف ما از قیام، عشق به قدرت و دستیابی به فزونی متاع دنیا نیست و تنها بدان منظور است که نشانههای دین تو را به جایی که بود، بازگردانیم و اصلاح را در شهرهای تو ظاهر سازیم تا بندگان ستمدیدهات در امان باشند و حدود ضایعگشتة تو اقامه شود.
امیرالمؤمنین (ع) در خطبهای(خطبة چهلم نهج البلاغه) که بعد از جنگ صفین و خطاب به خوارج ایراد فرمود، به مباحث مهمی دربارة حکومت و ضرورت آن و از جمله هفت وظیفة حاکم عادل الهی اشاره میکند که سه وظیفة آن بهگونهای مستقیم با موضوع امنیت مرتبط است.ایشان نخست از مغالطة خوارج با شعار لاحکم الا لله پرده برمیدارد و میفرماید: «سخن حقی است که معنای باطلی از آن اراده شده است». سپس به ضرورت تشکیل حکومت میپردازد و برای اثبات این مدعا در عباراتی کوتاه و پر معنا چند دلیل روشن را بیان میفرماید.
به بیان ایشان، مردم نیازمند امیری هستند؛ نیکوکار یا بدکار و اگر توفیق پیروی از حاکم نیکوکاری نصیبشان نشود، وجود امیر فاجر از نبود حکومت بهتر است. سپس به فواید و برکات معنوی و مادی حکومت اشاره میکند:«و انه لا بد من امیر برّ او فاجر یعمل فی امرته المؤمن و یستمتع فیها الکافر و یبلغ الله فیها الاجل و یجمع به الفیء و یقاتل به العدو و تأمن به السبل و نوخذ به للضعیف من القوی حتی یستریح برُّ و یستراح من فاجر» (سیدرضی،1351 )به: درستی که مردم به زمامداری نیک یا بد، نیازمندند تا مؤمنان در سایة حکومت، به کار خود مشغول و کافران هم بهرهمند شوند، مردم در استقرار حکومت، زندگی کنند.
بهوسیلة حکومت، بیتالمال جمعآوری میگردد و به کمک آن با دشمنان میتوان مبارزه کرد، جادهها امن و امان گشته، حق ضعیفان از نیرومندان گرفته میشود و نیکوکاران در رفاه و از دست بدکاران در امان و آسایش میشوند.در این بیان مهم، تعامل میان ایمان و امنیت و ضرورت تأمین امنیت از سوی حکومت برای همة شهروندان اعم از مسلمان و غیر مسلمان بهخوبی مشاهده میگردد.
در همین زمینه حضرت فاطمه (س) میفرمایند: «خدای سبحان ... عدالت را بهمنظور تأمین اطمینان وآرامش دلها لازم نمود و اطاعت مردم از حکومت را مایة انتظام ملت قرار داد و با امامت و رهبری، تفرقة آنها را رفع نمود و نیز عدالت در احکام را برای تأمین انس و همبستگی و عدم اختلاف و پرهیز ازتفرقه قرار داد» یکی از سازوکارهای تأمین امنیت، بهویژه در بعد سیاسی آن از دید امام علی (ع) ، وصول به تعامل صحیح بین حکومت و مردم و کسب رضایت عامه است که همان مشروعیت و مقبولیت در زبان سیاسی امروز است. جلب رضایت تودهها و اتکای بر آنان از نظر امام، پشتوانة امنیتی نظام سیاسی و جزء استحکامات و تکیهگاههای اصلی آن است.اگر عدالت در جامعه اجرا نشود، ظلم و ستم، جای آن را خواهد گرفت و نتیجة ظلم، آوارگی و بدبختی و در نهایت خشونت خواهد بود. حضرت، خطاب به یکی از والیان خود میفرمایند: «استعمل العدل و احذر العسف و الحیف فان العسف یعود بالجلاء الحیف یدعوا الی السیف» (سیدرضی، 1351: 1304)؛ در کارها بهعدالت رفتار کن و از ستم و بیداد بپرهیز که ستم، رعیت را به آوارگی وا میدارد و بیدادگری، شمشیر در میان آورد
از یونس روایت شده است که گفت : به حضرت رضا عرض کردم : دعائى کوتاه به من بیاموز فرمود: بگو:
یا من دلنى على نفسه ، و ذلل قلبى بتصدیقه ، اسالک الامن و الایمان فى الدنیا و الاخرة"."
(کافى ، ج 4، ص 371 و 392. صحیفة الرضا، ص 214(
شهره تیغ ساز - دبیر دفاعی ناحیه 4
اعمال مستحبی روز مباهله
24 ذیالحجه یادآور اتفاقی عظیم در اثابت حقانیت اسلام است، در این روز بود که خداوند در سال دهم هجری آیه مباهله را بر پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی(ص) نازل کرد: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ».
در این هنگام پیامبر(ص) برای مُباهِلِه با سران مسیحی منطقه نجران آماده شدند، دست دو نوه دختری خود حسن و حسین(ع) را گرفتند و همراه با دختر و داماد خود در بیابان حاضر شدند، در آن سو نیز سران مسیحی نجران حاضر بودند، ولی آنها با مشاهده نشانههای صحت گفتار پیامبر(ص) عقبنشینی کردند و پرداخت جزیه را بر مباهله برگزیدند، آری! این معجزه یعنی مباهله از آن روز برای اثبات صدق دعوی در قلمرو و عقاید باقی ماند.
در این روز نیز دو آیه تطهیر (إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُْ تَطْهِیرًا) و ولایت (إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ) نازل شد که همواره موجب فخر شیعیان است.
برای این روز فرخنده، علاوه بر روزه مستحبی اعمالی نیز سفارش شده است:
-غسل
- دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است ، در هر رکعت، یک مرتبه حمد و 10 مرتبه سوره توحید، 10 مرتبه آیة الکرسى و 10 مرتبه سوره قدر خوانده مىشود و بهتر است، پیش از اذان ظهر ادا شود. همچنین روایت شده است که نمازگزار بعد از نماز 70مرتبه استغفار کند.
- خواندن دعاى مباهله که شبیه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است:
«اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ بَهاَّئِکَ بِاَبْهاهُ وَکُلُّ بَهاَّئِکَ بَهِىُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِبَهاَّئِکَ کُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ مِنْ جَلالِکَ بِاَجَلِّهِ وَکُلُّ جَلالِکَ جَلیلٌ ........ وَاَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ یا اَهْلَ التَّقْوى وَیا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ»
- در این روز صدقهدادن بر فقرا به جهت تأسى به امیرالمؤمنین علیهالسلام و زیارت کردن آن حضرت و خواندن زیارت جامعه نیز وارد شده است.
تهیه کننده: (شهره تیغ ساز)
بسم الرحمن الرحیم
معرفی یک اسوه صبر ومقاومت (خانم فروغ آنجفی)
یکی از اسوه های بسیجی استان اصفهان شیر زنی است که نمونه کامل یک بسیجی است بدون داشتن کارت بسیج , زن نمونه کشور درسال 86, نمونه ای از زنان ایثارگر وفعال در طول دفاع مقدس وهم مادر شهید ,مادر علی,
خانم فروغ آنجفی مادر سردار شهید علی قوچانی است. او در سال 1323 در شهر اراک چشم به جهان گشود. فرزند چهارم خانواده بود . دو خواهر و یک برادر داشت. در سال 1338 ازدواج کرد و صاحب چهار فرزند شد و در سال 1343 جهت سکونت به اصفهان آمد. چند سالی از شروع زندگی اش می گذشت که به دلیل مشکلات خانوادگی ، برای توسل به امام رضا(علیه السلام) به مشهد رفت و از همان جا تحولی در زندگی اش ایجاد شد.
خانم آنجفی(قوچانی)با شروع جنگ تحمیلی واردجهاد سازندگی شده ودرسال60برای اولین بار به جبهه اعزام میشود وتاسال63فعالیتهای خود رادر جبهه های کردستان وجنوب ادامه داده وقتی پسرش درسال64به شهاذت میرسدبنا به وصیت اوفعالیتهای خود رادر اصفهان ادامه داده وشروع به خدمت به جانبازان بویژه جانبازان اعصاب وروان میکند.
در سال 1380 بود که به جهت ریشه ای حل کردن مشکلات معیشت جانبازان ، پیگیر مراحل قانونی و اداری شد ه و چندین بار برای حل این مشکل جهت دیدار با مسئولین عازم تهران میشود. با وجود داشتن تحصیلات ابتدایی اما با توکل بر خدا و بیان شیوا و رسا ، باعث ترفیع درجه جانبازی جانبازان اعصاب و روان شد ه و تا حدودی مشکلات مادی آنان را حل میکند.
روحیه استوار و مقتدر توأم با دلسوزی و فداکاری او ، برای جانبازان و اطرافیان ، الگوی صبر و مقاومت و تلاش است . او همیشه در انجام وظیفه بی قرار و خستگی ناپذیر می باشد و وجودش دل کنده از دنیا و تجملات آن . هیچ گاه فعالیت هایش چهره کار و درآمد به خود نگرفته و هیچ گاه دنبال به دست آوردن دنیا نبوده است..
ملاقات دانش آموزان با او چراغی است برای هدایت انان واشنایی باسالهای نه چندان دور دفاع مقدس .چهره بشاش وروحیه شاد او, اورامحبوب دلها کرده .او با زیبایی وبا کلام فصیح فعالیتهای خود وهمرزمانش دردوران دفاع مقدس وحتی قبل از ان در مبارزه با گروههای تروریستی را تشریح میکند.
او با روحیه شاد واخلاقی جامع وبرخوردی صمیمی همه را به خودجذب میکند.طبقه پایین خانه اش وقف شهدا شده "بیت الشهدا "دیوارهایش پراست از تصاویرشهدا .اینجا محل تشکیل جلسات مختلف مذهبی ونیز محل جمع آوری کمک وتهیه جهیزیه برای نیازمندان هست.
وقتی دانش آموزان وارد بیت الشهدا میشوندمحوفضای معنوی وتصاویر این محیط میشوند .او شروع به احوالپرسی میکندوبعد چه زیبا از شهدا میگوید, از نقش زنان قهرمان شهرمان در جبهه ها, از خانم جعفریان ویزدانپناه , از اعزامهایش همراه تعدادی از خواهران به جبهه برای رساندن اقلام مورد نیاز رزمندگان به آنها,
از اینکه وقتی به منطقه دارخویین میرسنداز مسئولین میخواهد که برایشان راهنمایی بفرستند تا بروند خط مقدم. ووقتی راهنما را میبیندمیفهمد پسرش علی است. و.........
از ملاقاتش باچمران میگوید از اینکه چمران از آنها میخواهد مقداری داروبرای گروهشان تهیه کنند واو بااشتیاق میپذیرد وقتی بازحمت داروها را تهیه میکنند مقداری اب میوه نیز تهیه کرده ابتدا به دارخویین میروند وکارتن اب میوه را به بچه های انجا می دهند بعد به سوسنگرد میروندتا داروها را به جمران برسانند وقتی چمران کارتن را باز میکند نگاهی به او میاندازد ...می فهمند کارتن را اشتباهی گذاشته اند... میخواهند بروند دارخویین عوض کنند اما چمران مانع میشود وانها دوباره با زحمت تمام داروها را تهیه کرده به گروه چمران می رسانند.
او از خانم جعفریان میگویدواینکه چگونه دو پسرش درکردستان به دست گروههای تروریستی به شهادت رسیدند.
از روزی که 20 کیلو هویج خریده بود تا اب گرفته برای مجروحان جنگی به بیمارستان ببردکه زنگ در خانه را زدند ودوستان علی خبر شهادت علی رااوردند واو دو رکعت نماز شکر خوانده ودوباره می نشیند سر هویجها....
از خوابهایی که دیده وجایگاه علی دربهشت...
وقتی از خانه او بیرون می اییم بچه ها حال دیگری دارندانگار حالا بار امانت 8سال دفاع مقدس ووظایف خطیرشان بر دوششان سنگینی میکند.
جمع آوری وتدوین شهره تیغ سازدبیر دفاعی آموزش وپرورش ناحیه 4
تکفیری ها چه کسانی هستند و دلایل قدرت آنها در دهه اخیر
چکیده
ورود فرهنگ غرب به جهان اسلام و فروپاشی امپراتوری عثمانی، بازتاب فراوانی در جامعه اسلامی داشت. مسئله خلافت از اساسیترین مسائلی است که در صد سال گذشته، ذهن مسلمانان اهل سنت را مشغول کرده و در همین راستا صدها کتاب از سوی متفکران اسلامی نوشته و دهها گروه سیاسی تشکیل شده است. خلافت اسلامی از دست رفته و جهان اسلام گرفتار فرهنگ غرب شده و هیچ بارقه امیدی دیده نمیشود، اکنون چه باید کرد؟ (فرمانیان،1382)
جواب تعداد کثیری از متفکران اهل سنت به این سوال، بازگشت به سلف بود. عدهای که دغدغه دین داشتند، راه حل اصلی را، بازگشت به سلف دانسته و خود را سلفی نامیدند. بازگشت به سلف، اولین بار در مصر طنین انداز شد و سید جمال الدین اسدآبادی، محمد عبده، عبدالرحمان کواکبی، محب الدین خطیب و سید محمد رشید رضا اولین افرادی بودند که شعار بازگشت به سلف را مطرح کردند، اما این شعار مورد سوء استفاده وهابیت قرار گرفت و آنها نیز خود را سلفی نامیدند و افکار ابن تیمیه را به عنوان افکار سلف ترویج کردند و این چنین عدهای از دردمندان مسلمان به دام افکار ابن تیمیه افتاده و خشونت و تکفیرِ برگرفته از افکار وی را تبلیغ کردند.
این گروهها برای احیای خلافت اسلامی و یا لااقل تاسیس حکومت اسلامی، به فتواهای ابن تیمیه متمسک شدند و گاه با حکم جهاد، تکفیر را در جهان اسلام نهادینه کردند. بنابراین میتوان با قاطعیت بیان داشت که همه جریانهای تکفیری از دل گرایشهای فکری سلفیه بیرون آمده و سلفیان تحت تاثیر ابن تیمیه اند؛ به عبارت دیگر، امروزه جهان اسلام با پدیدهای به نام ابن تیمیه روبهرو است که به اسم سلف و سلفی گری، خشونت را ترویج میکند و به کفر دیگر مسلمانان فتوا میدهد.
واژگان کلیدی:تکفیر ، سلفی ،ارتداد ،وهابیت ،سلفیه جهادی
تاریخچه
سلفیها روایات خود را مستقیما از احمد بن حنبل (متولد 241)، احمد بن تیمیه (متولد 728)، ابن القیم الجوزیه(متولد 751) و محمد بن عبدالوهاب تمیمی نجدی (متولد 1115-1206) میگیرند. سلفیه بعد از محمد بن عبدالوهاب به صورت یک شکل و ساختار سیاسی درآمد و هم پیمانی وی با محمد بن سعود پایه گذار حاکمیت آل سعود در عربستان به این روند تسریع بخشید. پیوند میان علما و حاکمان سعودی گرچه دچار تغییر و تحول شده است و شیوخ وهابی از برخی اختیارات خود از جمله بازداشت و امر قضا بازماندند اما در عین حال هنوز هم از وضعیت و جایگاه خوبی در نظام سیاسی سعودی برخوردار هستند. علاوه بر سرزمین حجاز، مصر نیز از تغییر و تحولات عقیدتی برکنار نماند و سلفی های این کشور با اقدامات و فعالیتهای حسن البناء و جنبش اخوان المسلمین، سیر جدید ی در آموزه های عقیدتی اهل سنت تجربه کردند. اما با مرگ زودهنگام حسن البناء جنبش اخوان المسلمین تحت تأثیر اندیشههای دو شخصیت، به نامهای ابوالاعلی مودودی و سید قطب قرار گرفت و آنها ضمن تثبیت روش پای بندی به متون دینی بر اساس دیدگاه های خاص فقهی خود، دیدگاه تکفیر را پایه گذاری کردند.
چیستی جریانهای تکفیری
از آن جا که تمام جریانهای تکفیری از دل سلفیه بیرون آمده اند، بنابراین شناخت آنها، بدون شناخت سلفیه امکان پذیر نیست و چون تمام افکار سلفیگری وابستگی کامل به آرای ابن تیمیه دارد؛ به همین جهت ابتدا باید تفکرات ابن تیمیه را شناخت و سپس درباره جریانهای تکفیری سخن گفت.
ابن تیمیه رهبر علی الاطلاق تکفیری ها:
یقینا رهبر تمام جریانهای تکفیری ابن تیمیه است و بدون او این جریانها، بی معناست. وی در سال 664 قمری در خانوادهای حنبلی - متولد شد. و تاریخ اصحاب حدیث پر است از کشمکشهای آنان با اشاعره و صوفیان بنابراین مخالفت ابن تیمیه با آنان تازگی نداشت؛ آنچه تازگی داشت اجتهادهای جدید او بود. وی با تضییق در مفهوم سلف و تفسیر جدید از حدیث خیرالقرون، مکتب سلفیه را تاسیس کرد.
ابن تیمیه با توسعه مفهوم عبادت، بسیاری از عقاید و اعمال مسلمانان، به ویژه احترام به قبور را از مصادیق شرک دانست و فاعلانش را از مسلمانی خارج و متهم به کفر و شرک کرد. (ابن تیمیه ،2005) ابن تیمیه در آثارش صدها بار، از الفاظ تداعی کنندة تکفیر استفاده کرد.
وی با حرام دانستن تقلید از ائمه اربعه و اعتقاد به انفتاح باب اجتهاد، خود را مجتهد مطلق دانست و حتی فتوا داد که تقلید از ائمه اربعه کفر و ارتداد است.(ابن تیمیه،2005) همین مسئله باعث گردید که امروزه، در نگاه پیروانش، تقلید حرام باشد و مجتهدانی، مثل: اسامه بن لادن و زرقاوی ظهور کنند که از اسلام چیزی نمیدانند، اما به راحتی فتوا به کفر و قتل میدهند. در به عبارت دیگر اولین فردی که مجوز جهاد علیه حاکم مسلمان را صادر کرد، ابن تیمیه است و امروزه جهادیها با تمسک به فتواهای جهادی ابن تیمیه به کشتار مسلمانان دست میزنند.
جریانهای تکفیری در عصر حاضر
در سی سال اخیر، گروههای متعدد و متنوعی از جریانهای تکفیری در کشورهای اسلامی به وجود آمده اند که غالبا به یکی از سه جریان اصلی تکفیریِ وهابیت، سپاه صحابه و طالبان و سلفیه جهادی (القاعده) وابسته اند. بیشتر این گروهها تابع مقتضیات زمان به سلفیه جهادی پیوسته؛ بنابراین مهمترین گروه، سلفیه جهادی است که جهاد را واجب دانسته و صدها گروه به آن متعلق است.
وهابیت و تکفیر مسلمین
وهابیت تحت تاثیر افکار ابن تیمیه، مسلمانان را به سبب، توسل به ارواح بزرگان و احترام به قبور اولیای الهی، مشرک به شرک جلی و کافر به کفر اکبر میداند بنابراین مسلمانان باید دوباره اسلام آورده و شهادتین را به زبان جاری کنند و از اجداد خود تبری جویند؛ در غیر این صورت کشتن آنان در صورت امتناع از پذیرش دوباره اسلام واجب است و اموال و زنان و فرزندانشان به عنوان غنیمت جنگی گرفته میشود.(سبحانی ،1375) و (رضوانی،1384)
محمد بن عبدالوهاب در رساله نواقض الاسلام، ده چیز را ناقض اسلام دانسته و به کفر مرتکب آن فتواداده است: که در اینجا به نمونه هایی اشاره میکنیم
شرک در عبادت خدا، مانند: ذبح کردن برای غیر خداوند، و حال آنکه تمام مسلمانان نذر را مخصوص خدا میدانند و ثوابش را به اولیای الهی هدیه میکنند.
کسی که میان خود و خداوندواسطهای قرار دهد و از وی طلب شفاعت کند، به اجماع علما کافراست! البته معلوم نیست که منظور محمد بن عبدالوهاب از اجماع یاد شده، اتفاق نظر فقهای اسلامی است یا فقط خودش منظور است!
کسی که مشرکان را تکفیر نکند یا در کفرآنها تردید کند یا عقایدشان را درست بپندارد، کافر است! بنابراین، به عنوان نمونه کسی که در کفرِ توسلکنندگان به رسول خدا(ص) تردید داشته باشد، خودش هم کافر خواهد بود.
کمک به مشرکان و یاری رساندن آنان علیه مسلمانان، کفر است. البته ظاهرا منظور محمد بن عبدالوهاب از مشرکان،مسلمانان غیروهابی و به ویژه صوفیان و شیعیان است که به پیامبر(ص) توسل میکنند.....
وی در همه این موارد،
تنها به مسلمانان نظر داشته است! (مجموعه الرسایل عبد الوهاب،ج 1)
سپاه صحابه و تکفیر شیعه
پیشینه فکری سپاه صحابه به جریان فکری دیوبندیه باز میگردد. ( فرمانیان،1382) در قرن دوازده هجری در هند فردی ظهور کرد که حامل برخی از افکار ابن تیمیه بود. شاه ولی الله دهلوی با تلفیق تصوف، ماتریدیه با سلفیت، مکتبی ایجاد کرد که بعدها با عنوان «مکتب دیوبندیه» شناخته شد.
از تفکرات دیوبندیه، در سال 1985 جریان تکفیری سپاه صحابه در پاکستان به وجود آمد، که به تکفیر شیعه میپردازد و کاری به غیرِ شیعه ندارد؛ برخی از فتواهای بزرگان دیوبندیه مبنی بر کفر شیعه، مستمسکی برای سپاه صحابه بر تکفیر شیعیان و به شهادت رساندن آنها شده است.(فرمانیان ،1382)
سلفیه جهادی و گسترش خشونت و قتل به اسم اسلام
سومین و مهمترین جریان تکفیری، جریان سلفیه جهادی است که از آن، القاعده و داعش بیرون آمد. پیدایش سلفیه جهادی، بازگشت به کتابی از سید قطب به نام معالم فی الطریق میکند. سید قطب با نگارش این کتاب بیان داشت که ما در دوران جاهلیت قرن بیستم که بدتر از جاهلیت زمان پیامبر است زندگی میکنیم و باید این جاهلیت را که همان فرهنگ غرب است از بین ببریم. سخنان سید قطب تا اینجا اشکالی نداشت، اما دومین مسئلهای که ایشان در این کتاب مطرح کرد و جهان اسلام را به تلاطم انداخت. این بود که: هر کس به این جاهلیت راضی باشد او هم کافر است و تمام شهرهای اسلامی، شهرهای جاهلی است. اینچنین شد که تمام مسلمانان و شهرهایشان به حکم سید قطب کافر شدند! سید قطب به پیروانش توصیه کرد که همچون پیامبر از مکه جاهلی به مدینه النبی هجرت کرده و یک شهر اسلامی تشکیل دهند و سپس با جهاد، برای تشکیل حکومت اسلامی بکوشند.(مسجد جامعی،1393)
در همان زمان، تعدادی از جوانان تندرو و افراطی اخوان المسلمین به تفکرات سید قطب پیوسته و گروههای تکفیری متعددی را در مصر و کشورهای عربی تأسیس کردند
جنگ افغانستان فرصت خوبی برای سلفیان جهادی بود. شوروی کافر به کشوری اسلامی حمله کرده و دفاع از اسلام و مسلمانان با فتواهای جهادی علمای اهل سنت و وهابیت واجب گردید. این تحلیل باعث گردید که بسیاری از سلفیان جهادی به افغانستان رفته و با عنوان «افغان العرب» یا عرب - افغان مشغول جهاد علیه شوروی شوند. فتاوای جهاد علمای وهابیت و دیوبندیه در این زمینه، رغبت این افراد را دوچندان کرد و اسامه بن لادن با آشنا شدن دکتر عبدالله عَزّام، رهبر افغان العربها، و حکم جهاد علمای وهابی، راهی افغانستان شد و در آنجا به عنوان معاون عبدالله عزام مشغول به کار شد و رشادتهایی از خود نشان داد.(مژده،1388)
بعد از جنگ افغانستان و ترور عبدالله عزام ، افغان العربها پراکنده شده و اسامه بن لادن به سودان رفت. در سال 1994 بار دیگر سلفیان جهادی، دورِ هم جمع شده و اسامه بن لادن را به عنوان رهبر خود انتخاب کردند و اینچنین گروه تکفیری القاعده در پیشاور پاکستان تاسیس شد، با بمبگذاری در سفارت خانههای آمریکا در کنیا و تانزانیا و حمله به کشتی آمریکایی در خلیج عدن، القاعده به عنوان گروه تروریستی از سوی آمریکا معرفی شد. در این زمان طالبان در افغانستان ظهور کرده و از بن لادن برای حضور در افغانستان دعوت به عمل آورد و اسامه بن لادن از سودان به افغانستان رفت. آمریکا از طالبان، اسامه بن لادن را به عنوان رهبر گروه تروریستی القاعده، درخواست کرد، که با مخالفت طالبان مواجه شد.حادثه 11سپتامبر نقطه عطفی در تاریخ تحولات معاصر است .حوادث11 سپتامبر باعث ارتقای راهبردی گروه های نظامی و شبه نظامی و محوریت قرار گرفتن تفکر القاعده شد.چنین پدیده ای از زمان پیدایش، عمدتا از سوی تفکر استراتژیک کاخ سفید مورد حمایت قرار گرفت اما بعد ها با توجه به اصطکاک منافع آنان در منطقه، نزاعی عمیق میان آنان قرار گرفت و در نهایت باعث تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان شد.
با حضور آمریکا در خلیج فارس و حمله به عراق، گروه جدیدی در عراق شکل گرفت که رهبری آن را ابومصعب زرقاوی به عهده داشت. زرقاوی بیشترین حملاتش به سمت شیعیان بود و در بیانیههای خود استدلال میکرد: از آن جهت که شیعۀ کافرِ مشرک با آمریکای کافر همدست شده و به قتل مسلمین پرداخته و برای نهادینه کردن فرهنگ جاهلی در کشور عراق تلاش میکند، از این رو بیشترین حملات ما باید متوجه حکومت شیعه در عراق باشد تا نه آمریکا به هدفش برسد و نه شیعه بتواند در عراق جای پایی پیدا کند.(فصلنامه هفت اسمان ،شماره47) با ظهور بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی و اتفاقات سوریه، گروهی با عنوان داعش (دولت اسلامی عراق و شام) از جبهه النصره که زیر مجموعه القاعده بود، خارج شد و دیگر از دستورهای ایمن الظواهری تبعیت نکرد و گروه تکفیری جدیدی به وجود آمد که مهمترین هدفش تشکیل حکومت در عراق و شام است و مهمترین مخالفان خود را شیعیان عراق و شام میداند و با دولت سوریه و عراق میجنگد.
این سه جریان، مهمترین جریانهای تکفیری جهان اسلام هستند، خود هر کدام به صدها گروه کوچکتر تقسیم شده و در هر کشوری با نام خاصی ظهور یافتهاند.
سازمان ها و جنبش های متعددی که حول محور القاعده در عراق فعالیت می کنند، عبارتند از:
1- سازمان قاعده الجهاد فی بلاد الرافدین
این سازمان خطرناک ترین گروه تروریستی عراق است که اساس فعالیت های آن شامل بمب گذاری خودروها، ترور و آدم ربایی، کشتن بی گناهان، سربریدن و مثله کردن اجساد است. این سازمان ارتباط مستحکمی با سازمان های نظامی بعثی مثل "ارتش اسلامی عراق - گردان های ثوره العشرین " دارد و با سازمان های تروریستی جهانی هم ارتباطات مستحکمی دارد.
حوزه فعالیت این سازمان مناطقی چون انبار، موصل، تکریت، دیالی و حومه های جنوبی و شمالی و غربی بغداد است.
2- ارتش انصار السنه
3- ارتش اسلامی عراق
4- حزب التحریر.
5- جیش الطائفه المنصوره
این گروه در اواخر ژوئیه 2005 ظهور کرد. پرتاب خمپاره به سمت زائران امام موسی کاظم در تاریخ 13آگوست 2005 از سوی این گروه بر عهده گرفته شد 6- گروه یاران اهل سنت (مناصروا و اهل السنه)
7- سپاه عمر
8- گروه الانصار وابسته به گردان انتحاری براء بن مالک.
9- جیش محمد (الحق)
10- گروه ابوایمن
11- گردان زبیر بن عوام
حوزه فعالیت این گروه مناطق ابوغریب، الرضوائیه، خان ضاری و الزیدان است و رهبر آن ابوزبیده البابلی است. این گروه در تاریخ 26 سپتامبر2005 بیعت خود را با سازمان قاعده الجاد فی بلاد الرافدین اعلام کرد ولی در گذشته به گردان های ثوره العشرین وابسته بود. شیوه کاری آن بهکارگیری خودروهای بمبگذاری شده، بمبگذاری و پرتاب موشک است.
چرایی شکل گیری جریانهای سلفی
عدم حضور یک تفکر اسلام گرای بدیل در صحنه جهان اسلام
بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی، جهان اهل سنت به دنبال ایجاد جایگزینی برای آن بود و در این راستا تلاش فراوانی کردمرحوم حمید عنایت در دو اثر معروفش درباره اندیشه سیاسی مسلمانان و تلاش متفکران و مصلحان اهل سنت برای راه اندازی مجدد امپرانوری اسلامی، به خوبی نشان داده است که علمای اهل سنت در زمینه اندیشه سیاسی با وضعیت فعلی جهان اسلام چه راهحلهایی دادهاند، اما مسائل جهان اسلام پیچیدهتر از آن بود که این راه حلها جواب دهد و تلاشهای عالمان اهل سنت شکست خورد و روزنهامیدها به یاس تبدیل شد.(فرمانیان،1382)
جریانهای فکری متعددی در جهان اسلام شکل گرفت تا عقب ماندگی و تحقیر مسلمانان را جبران کند، اما هیچ، یک نتوانستند برای جهان اسلام کاری انجام دهند. جریان روشنفکری که بیشتر افکار و فرهنگ غرب را پذیرفته بود، به جای این که فکری برای اسلام کند، خود جذب مدرنیته شد و اصول اومانیسم را پذیرفت و اسلام را به نفع غرب تفسیر کرد.
در این جا بود که شعار بازگشت به سلف که از سوی سید جمال و محمد عبده در جهان طنین انداز شده بود، از سوی عدهای، مثل وهابیت و سید محمد رشید رضا به نفع ابن تیمیه مصادره شد و بازگشت به سلف تفسیری ابن تیمیهای یافت.
شعار، بازگشت به سلف
نزد اهل سنت کلمه سلف قداست خاصی دارد و یادآور دوران اوج خلافت خلفا و صحابه است. در نگاه اهل سنت دو چیز در قدرت سیاسی مهم است: اول امپراتوری و اقتدار خلافت و دیگری گسترش سرزمینهای اسلامی و فتح کشورهای مشرک و تبدیل آن به کشور توحیدی. در نگاه اهل سنت این اقتدار در دوره خلفا و سپس در دوره بنی امیه بیش از دیگر خلافتها تجلی یافته است. از اینرو بازگشت به سلف، یعنی بازگشت به اقتدار گذشته.
همگرایی رویکرد توحیدی سلفیان با دستگاه فکری اهل سنت
دلیل دیگر گسترش تفکر سلفی، رویکرد توحیدی سلفیان است که با دستگاه فکری اهل سنت سازگار است. تمام اهل سنت اعم از اشاعره، ماتریدیه و اصحاب حدیث قائل به نظریه «خلق افعال عباد» یا «کسب» هستند؛ یعنی تمام اهل سنتی که تحت تاثیر تصوف نیستند، قائلندکه تمام افعال اختیاری اولیاء الله، همگی خلق خدا و کسب عبد است. با این تفسیر، پیامبری که نمیتواند حتی افعال اختیاری خود را بیافریند، چگونه میتواند مرده زنده کند و مریض را شفا دهد. بنابراین بر اساس تمام مکاتب اهل سنت، آیاتی که خلق و شفاء را به اولیاء الله نسبت میدهند، مَجاز است، نه حقیقت و آیه (خلق کل شی) بر تمام آیات قرآن، حاکم است؛ به همین سبب استغاثه به ارواح اولیای الهی بنابر نظریه کسب، نزد همه اهل سنت، بوی شرک میدهد،.
. بنابراین تفکر اهل سنت پتانسیلهای زیادی برای پذیرش افکار سلفیگری دارد، ولی به شرط آن که با رویکرد ملایم و ضد تکفیری باشد.
تفکر اموی
رفتار اشتباه گروهِ مخالفان تقریب در شیعه، مثل: آیت الله شیرازی و وابستگان به این طیف فکری در اهانت به مقدسات و بزرگان اهل سنت، به شدت در گسترش تفکر عثمانی اموی تاثیرگذار است
قدرت یافتن شیعیان در ایران
عامل دیگرِ گسترش سلفیگری، به قدرت رسیدن شیعه در ایران و سپس در دیگر کشورهاست. از نظر یک سنی، خلافت اسلامی، به مراتب بیشتر از یک شیعه، اهمیت دارد. اهل سنت در طول تاریخ همیشه دارای امپراتوری و خلافت بودهاند. اکنون یک سنی میبیند که شیعۀ بدعتگذار به حکومت رسیده، اما سنیای، که حق است، نتوانسته به حکومت برسد. در نگاه یک فرد سنی، مشکل از کجاست که خدا از اهل سنت روی گردان شده و شیعه کافر را قدرت داده است. در نگاه آنان، مهمترین دلیل رویگردان شدن خدا از اهل سنت، دور شدن آنها از ایمان و عمل سلف است. لذا بازگشت به سلف که فقط از سوی سلفیها مطرح میشود و به شدت تحت تاثیر ابن تیمیه است، تنها راهحل برونرفتِ جهان اسلام از این وضعیت است که مورد پذیرش جوانان نیز قرار میگیرد.
خلاصه:
در حال حاضر یکی از عوامل مهم فتنه گری در منطقه جریان سلفی تکفیری است که در لباس دفاع از سنت، عملا در مسیر منافع غربیان گام برمیدارد.
مهمترین عامل قدرتیابی جریانهای تکفیری بدون شک و شبههای، حضور نظامی آمریکا در منطقه در دهة اخیر است. بر اساس تفکر سید قطب، همه مشکلات ما از جاهلیت قرن بیستم است و جاهلیت قرن بیستم چیزی به غیر از فرهنگ غرب و دموکراسی و اومانیسم نیست. یک دهه است که آمریکا با تمام توان – حتی به صورت نظامی - آمده است تا این فرهنگ را در منطقه نهادینه کند..
منابع و مآخذ:
1-مهدی فرمانیان، چیستی و چرایی شکل گیری جریان های تکفیری... ، فصلنامه مشکات، شماره103
2-ابن تیمیه، مجموعه ی فتاوی، انتشارات دارالفاء، 2005 م
3-جعفر سبحانی، آئین وهابیت، انتشارات مشعر1375
4-علی اصغر رضوانی، پاسخ به شبهات وهابیت و سلفی گری، نشر قم1384
5-مهدی فرمانیان، مقاله دیوبندینه، مجله طلوع، شماره6، 1382
6-علی رضا میرزایی، سپاه صحابه نماینده ی افراطی گری دیوبندینه، مجله سراج منیر شماره 11، 1392
7- مهدی فرمانیان،سلفیه و تقریب، فصلنامه هفت آسمان، شماره47
8-سایت WWW.ERFAN.IR
9-سایت WWW.ALTOHID.COM
10-وحید مژده، بیست مقاله، پیام آفتاب، 1388
11-گرایش فکری سلفیه، فصلنامه ی علمی-ترویجی مشکات مشهد شماره 103
12-مبانی فکری سلفیه، ویژه نامه علمی ادیان و مذاهب، انجمن ادیان و مذاهب
13-خبرگزاری جمهوری اسلامی، قتل اسامه بن لادن،1383
تهیه کننده : مهری دهقانی
دانشجوی دکترای فلسفه آموزش وپرورش
دبیر دفاعی ناحیه 4 اصفهان